1- گسترش اشتیاق زیاد برای یادگیری انگلیسی
تمام زبان آموزان انگلیسی دوست دارند که انگلیسی را به خوبی صحبت کنند. آنها از این ایده هیجان زده می شوند که قادر هستند تا به طور سلیس به انگلیسی ارتباط برقرار کنند. با این حال، آن ها معمولاً به خود فرایند یادگیری اهمیت نمی دهند. یادگیری انگلیسی برای بیش تر زبان آموزان یک وظیفه است – چیزی که آن ها نمی خواهند اما باید انجام دهند. آن ها لذتی در یادگیری انگلیسی نمی بینند.
به طور خلاصه، بیش تر زبان آموزان دوست دارند انگلیسی را به خوبی صحبت کنند اما دوست ندارند که انگلیسی را بیاموزند. این اولین و بزرگ ترین مشکلی است که یک زبان آموز با آن روبه رو می شود، چون شخصی که دوست نداشته باشد انگلیسی را بیاموزد، آن را به خوبی یاد نخواهد گرفت. اگر شما عاشق انگلیسی نیستید، انگلیسی هم عاشق شما نخواهد بود!
۲- ایجاد اولین تغییر در زندگی شخص
تصمیم یادگیری زبان، مستلزم تغییراتی در زندگی خود است. برای مثال، تصمیم به این که یک شخص هر روز به مدت ۳۰ دقیقه کتابی را به انگلیسی بخواند و سر قولش بماند. ایجاد تغییری کوچک اما همیشگی در زندگی خود خیلی سخت است، به خصوص اگر یادگیری انگلیسی ‘جالب’ به نظر نرسد. با این حال، زبان آموزان باید به یاد داشته باشند که مطالعه ی روزانه ی انگلیسی به مدت ۱۵ دقیقه، نتایج خیلی بهتری را برای شما به همراه دارد تا این که یک دفعه در ماه و یک روز کامل را مطالعه کنید.
۳- ایجاد تغییرات بعدی در زندگی شخص
در حالی که تغییر اول سخت ترین تغییر است، هر تغییر بعدی هم سخت است. زبان آموزان زیادی گام اول را برمی دارند (برای مثال آن ها شروع می کنند تا هر روز کتابی را به انگلیسی بخوانند) و بعد همان جا توقف می کنند. آن ها خود را درگیر فعالیت های انگلیسی دیگری نمی کنند.
یک زبان آموز خوب مجموعه ای از فعالیت ها را خواهد داشت (خواندن، تماشای تلویزیون، تمرین تلفظ، شنیدن صداهای ضبط شده، و غیره) و بر اساس حالت خودش از این مجموعه چیزی را انتخاب می کند. یک فعالیت به اندازه ی کافی خوب نیست، چون ۱- شما سریع تر خسته می شوید، و ۲- گستره ای از مهارت های زبانی به شما می دهد که معمولاً خیلی محدود است
در روشهای آموزش زبان انگلیسی مرسوم، معمولاً گرامر در اولویت قرار میگیرد. یعنی آن تأکیدی نیز که بر لغت میشود برای این است که بتوان دستورات گرامری را در چارچوب آن لغات توضیح داد. ولی بهراستی کدامیک از این دو مهمتر است و بایستی در اولویت قرار بگیرد؟ گرامر زبان انگلیسی یا لغت؟ پاسخ یادگیری لغت است.
لغت، بنیاد و اساس هر زبانی است که با به کار بردن آن ساختارهای سختتری مانند دستورات گرامری و اصطلاحات، ساختهوپرداخته میشود. دکتر “کیث فلس” در کتابش به نام باورهای ساختگی دربارهی لغت داستانی تعریف میکند که در یک سوپرمارکت در ژاپن برای وی روی داد. او میخواست مقداری آرد بخرد. جملهی زیر را برای گفتن به فروشنده آماده کرده بود:
“Sumimasen, -wa doko desu ka?”
که معنی آن میشود:
Excuse me, where is the ?
ولی یک مشکلی وجود داشت. او نمیدانست که آرد به زبان ژاپنی چه میشود. او یکی از دانشجویان ژاپنی خود را فراخواند و از وی معنی آرد (flour) را به ژاپنی پرسید. ولی آن دانشجو بهاشتباه flower شنید و معنی آن را به ژاپنی گفت. نتیجه این شد که این استاد به بخش گلها فرستاده شد و آنجا بود که ایشان به این موضوع پی برد که چه اندازه دانستن لغت میتواند در برقراری ارتباط مهم باشد. تنها دانستن یک کلمهی آرد بدون بکار بردن هیچ دستور گرامری، میتوانست وی را به هدفش برساند.
با دانستن لغات، این امکان وجود دارد که بهطور دستوپاشکسته خود را به دیگری بفهمانید. ولی اگر هزاری هم گرامر بلد باشید، بدون دانستن لغت، منظور خود را نمیتوانید برسانید. از سوی دیگر هنگامیکه کتابی میخوانید و یا به دیگری گوش میدهید، حتی ندانستن یک کلمه میتواند شما را زمینگیر کند ولی ندانستن گرامر تأثیر چندانی بر درک شما ندارد. برای اینکه این موضوع برای شما روشنتر شود تنها کافی است کتابی را بخوانید که درصد قابل توجهی از لغتهای آن را ندانید.
نگران گرامر زبان انگلیسی نباشید
گرامر زبان انگلیسی، برخلاف پنداشت غالب، با خواندن کتابهای گرامری فراگرفته نمیشود. برای اینکه این موضوع بیشتر برایتان روشن شود به شیوهی زبانآموزی یک بچه دقت نمایید. آیا یک بچه با خواندن کتاب گرامری زبان را یاد میگیرد؟ تنها تفاوت یک بزرگسال با بچه این است که ذهن بزرگسال به دستورات گرامری زبان مادری عادت کرده است. بنابراین برای عادت کردن به دستورات گرامری زبان جدید، بایستی صبر و پشتکار به خرج داد.
بنابراین، گرامر زبان انگلیسی هرگاه نیاز باشد، با درگیری زیاد با ورودیهای صحیح، بهطور ناخودآگاه فراگرفته میشود. اگر کمرو نباشید و از اشتباهات خود نترسید، گرامر دستوپاشکسته، مانع برقراری ارتباط و لذت بردن از زبان انگلیسی نمیشود. ولی کمبود دایرهی لغات شدیداً مانع از برقراری ارتباط مناسب و درک مطالب انگلیسی میشود.
پرداختن بیشازحد به گرامر غیر سازنده است.
پافشاری بسیار زیاد روی گرامر زبان انگلیسی هنگامیکه هنوز از کمبود واژگان رنج میبرید بسیار غیر سازنده است. اگر قرار باشد که هر بار دربارهی گرامر یک عبارت یا یک جمله فکر کنید، گفتگویتان بسیار آهسته میشود. گرامر را بایستی بهطور ناخودآگاه فرابگیرید. زیرا هنگامیکه گفتگو میکنید زمانی برای بررسی دستورات گرامری وجود ندارد.
ماه های میلادی هر کدام دارای معانی خاصی هستند که بیشتر آن ها ریشه در نام های
الهه های اسطوره های رومی دارند که در ادامه به اختصار به آن ها می پردازیم:
اما در کل، تقویم خورشیدی خودمون چقدر عالیه!!!
با شروع سال؛ بهار شروع میشه و با پایانش زمستون تموم میشه!
January:
ماه ژانویه از نام الهه ی گشایش و آغاز (ژانوس) گرفته شده است و همان گونه که بیان شد بعد از اصلاح تقویم به ماه های پیشین اضافه شد. و در حدود سال 153 قبل از میلاد مسیح به عنوان اولین ماه سال در تقویم قرار گرفت. کلمه درب در لاتین ianua معنی می شود و ماه ابتدایی سال نیز دری است بر آغاز سال نو.
برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب بروید
February:
از کلمه لاتین februum مشتق گرفته شده است که به معنای purification یا همان تصفیه و پاک سازی است. علت انتخاب مراسم مذهبی ای بود که رومیان در 15 این ماه برای پاک سازی روح خود انجام می دادند. در تقویم گریگورى که تقویم میلادی امروزی بیشترین شباهت را به آن دارد این ماه از ماه آخر سال به دومین ماه سال تغییر مکان داد.
March :
سومین ماه در تقویم گریگوری و اولین ماه در تقویم روم باستان. از نام الهه جنگ یعنی مارس گرفته شده است. رومی ها اعتقاد داشتند که این ماه به علت آغازگر بهار بودن به جنگ سرما می رود و بر آن غلبه می کند. انگلیسی ها تا سال 1752 میلادی این ماه را اولین ماه سال می دانستند و در روز 25 آن جشن سال نو می گرفتند.
April:
ماهی سی روزه است احتمالاً از کلمه لاتین aperire که به معنای باز شدن است گرفته شده است. از آن رو که در این ماه درختان دوباره روییده می شود و گل ها باز می شوند.
May :
از یک الهه یونانی به نام Maia که الهه ی حاصل خیزی و باروری بوده است گرفته شده است. در نظریه ای دیگر این نام از کلمه یونانی maiores گرفته شده است که به معنی بزرگترها است.
June :
از نام Juno که الهه ی ازدواج بوده و زن ژوپیتر بوده اقتباس شده و نظریه ای دیگر آن را برگرفته از کلمه لاتین iuniores به معنای کوچکترها می داند.( در مقابل ماه می)
July:
در ابتدا نام آن در روم باستان Quintilis بوده به معنای پنجمین ولی پس از تغییر در ترتیب ماه ها به افتخار جولیس سزار که در این ماه بدنیا آمده است، این ماه را به نام او کردند.
August :
در ابتدا نام آن در روم باستان Sextilis بوده به معنای ششمین ولی به همان دلیل چند بار ذکر شده به افتخار Augustus که اولین پادشا روم بوده است در سال 8 قبل از میلاد مسیح این ماه را نام او کردند.
September:
از کلمه septem به معنی هفت آمده است که به معنای هفتمین است. چهار ماه آخر سال با وجود جابجایی دیرینه ای که در ترتیب سال ها صورت گرفت کماکان از اعداد ترتیبی مشتق شده اند.
October :
از کلمه Octo که به معنای هشت است گرفته شده است.
November
از کلمه novem که به معنای نه است گرفته شده است.
December:
آخرین ماه سال و دهمین ماه روم باستان از کلمه Decem به معنای ده مشتق گرفته شده است.
این سؤال هم از اون سؤالاییه که بارها پرسیده شده.
وقتی ما میخواییم این القاب رو استفاده کنیم
1. اولاً تموم لقبهای بالا برای احترام به کار میرن و میتونیم به جای اونها از لقبهای مربوط به شغل افراد هم استفاده کنیم. در زمانی که شغل طرف رو میگیم، برخلاف زبان فارسی، نیازی به استفاده از "آقا" و "خانم" نیست. مثال:
Dr. Brown
Nurse Foster
Judge Smith
2. تکلیف Mr. که روشنه. Mr. رو برای آقایون و آقا پسرها استفاده کنید.
3. اما برای خانومها در به کار بردن Mrs., Miss, Ms. خیلی خیلی دقت کنید.
Mrs. برای خانومهای متأهل (شوهرکرده، مادام) به کار میره و هم میتونه با فامیل خود خانومه به همراه باشه و هم با فامیل شوهرش. برای خانومهای بیوه و مطلقه و از این دست هم Mrs.میتونید بیارید.
Miss )با تلفظ "میس") رو برای دخترخانومهای مجرد (دوشیزه، مادموازل) به کار ببرید.
و نهایتاً Ms. )با تلفظ "میز" ) هم برای دخترخانومها و هم خانومها از هر نوعش به کار میره.
نکته: هنگام صحبت با خانومها به کار بردن Ms. هم خیلی مؤدبانه ست و هم نشون میده شما به ازدواج طرف دخالتی ندارید و کاملاً بیخطره؛ یعنی، لازم نیست یه ساعت فکر کنید طرف متأهله یا مجرد و چی باید بگید! این مرسومترین و مؤدبانهترین لقبه و بخصوص در محل کار سعی کنید فقط از این لقب برای خانومها استفاده کنید.
وقتی کسی خودشو با این القاب رو معرفی میکنه
اما برخلاف فرهنگ فارسی؛ که، ما هنگام معرفی خودمون جلوی اسم خودمون عبارت "خانم" یا "آقا" رو نمییاریم، در انگلیسی این کار کاملاً مرسومه و اونها هنگام معرفی خودشون خیلی راحت این القاب رو مییارن. مثال:
I am Mr. Brown.
باز در اینجا هم تکلیف آقایون روشنه و هم مردها و هم پسرها میتونن خودشون رو با Mr. معرفی کنن؛ اما، مثل همیشه "پای زنها در میونه" و وقتی خانومی خودشو Mrs. صدا میزنه یه معنی داره، وقتی Miss صدا میزنه معنی دیگهای داره و وقتی Ms. معنی متفاوتی.
وقتی خانومی خودشو با Mrs. معرفی میکنه، معنیش اینه که حواست باشه "من متأهلم".
وقتی خودشو با Miss صدا میزنه، یعنی یه چیزیش میشه و بدش نمییاد دیگرون بدونن مجرده و قصد ازدواج هم داره.
و در نهایت وقتی خانمی خودشو با Ms. معرفی میکنه، معنیش اینه که دوس نداره دیگرون در زندگی شخصی اون دخالت کنن و دوس داره بقیه هم Ms. صداش بزنن و کاری به تأهل اون نداشته باشن. خانومها معمولاً این یکیو از همه بیشتر دوس دارن.
نکتهی مهم:
و در نهایت، یه نکتهی بسیار مهم در مورد این القاب:
اینها رو یا با "نام فامیلی" شخص مییاریم و یا با "اسم و فامیل" ایشون. به عبارتی هرگز Mr., Mrs., Miss, Ms رو با اسم کوچک افراد نیارید. بنابراین اگه توی فیلمای فارسی دیدید که مثلاً یکیو "مستر رضا" صدا میزنن، این اشتباه محضه و فقط و فقط توی فیلمهای فارسی دیده میشه!این امر درمورد سایر القاب هم جاریه؛ بنابراین، باز فقط توی ایران میشنویم که میگن "دکتر ارنست"!!